سلسبیل

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا

سلسبیل

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا

سلسبیل

سلسبیل در اصل چشمه ایست در بهشت که ان شاالله همه از آن خواهیم نوشید.اما اینجا مکانی است برای مرور یک آیه از قرآن با هم. هدف این است که باور کنیم این کتاب برای ما نازل شده و ما حق داریم در آن تدبر کنیم وآن را بفهمیم. قرآن مهجور است. از قرآن نترسیم وبا آن مانوس شویم.

ای رُخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
سبز پوشان خطت بر گرد لب
همچو مورانند گرد سلسبیل

آخرین مطالب

  • ۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۹:۲۹ 72ملت

کویر

شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ

وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ الْسَّمَاء مَاء فَأَحْیَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ(نحل65)


وقتی بارندگی کم می شود ذخایر آب هم کم کم رو به کاستی می رود. به چرخه ی آب که نگاه می کنی

می بینی بین بارندگی و ذخایر آب رابطه مستقیم وجود دارد. هرچه تبخیر بیشتر باشد بارندگی بیشتر است.

وقتی دریاچه ای در منطقه ای می خشکد بار ندگی آن منطقه نیز به شدت کاهش می یابد و کاهش بارندگی

ادامه خشکی را به همراه دارد واین یک چرخه است. و زمینی که خشکید اگر باران نبیند می میرد.

رابطه چشم و دل نیز همینطور است اگر باران اشکهای کسی نبارد دریای دلش خشک می شود.

دریای دل که خشک شد چشم نمی بارد. علمای اخلاق می گویند وقتی قصی القلب باشی اشک چشمت

 خشک می شود. و دل بی اشک چشم می میرد. می شود زمین بایر. می شود کویر.

وقتی دریک چرخه اینچنینی قرار می گیری راهی برای اصلاح چرخه از درون وجود ندارد مگر اینکه توده ای

از خارج بیاید و ببارد تا چرخ وامانده این چرخه دو باره بچرخد و دریاچه خشکیده جان بگیرد و دل مرده زنده

شود و چشمه ها دوباره جاری گردند.

و امروز چرخه دل ودیده من به خشکی خورده است و محتاج است به توده ای از روضه های باران زای تو

که سیلی از اشک را برایم بیاورد ودلم را غرق کند در اشک بر تو ای حسین.


می خواهم دست بزنم به دامن آقایی که هر صبح و شام برای تو گریه می کند. می خواهم مدد بگیرم از اشکهایش

تا این دل مرده ام را زنده کند.اشکهایی که هر صبح و شام جاریست برای تو ای حسین.


مگر نه اینکه هر زمین بایر و مرده ای را امام مالک است. ای مالک دل من بیا تحجیر کن دور تا دور این

زمین را تا دیگران بفهمند که صاحب دارد. بیا و عمارتت را اینجا بنا کن آقای من.


پ ن:تحجیر کردن عملیاتی است که در زمین های مرده انجام میدهند برای اینکه نشان دهند صاحب دارد وشخص دیگری ادعای آن را نکند.(سنگ چینی کردن)


نظرات  (۱۷)

ز دست دیده و دل هر دو فریاد....
۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۵۲ پرواز سپید
سلام
هعییی..
آآآهـــ حسین.. حرقت قلبی...
مسئله اینجاست که همون طور که در شهر علم نبی علی علیه السلامه در سفینه نجات آقام حسین هم عموو عباسه!
یا ابوالفضل..
اگه برای این آقا گریه کنیم صاحبمون دلمون رو تحجیر میکنه!
۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۹ مهدی ابوفاطمه
:)
اشک را گفتم از چه می ریزی ای دیوانه، گفت:
روزن امیــدی از ایـــن گوشـــه پــیــدا کــرده ام...



به دل نشست. تحجیر را خوب آمدی.

۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۲ عــ ـاکـ ـف ...
اشکهایی که هر صبح و شام جاریست برای تو ای ح س ی ن ......

عآلی بود . . .
کمی پرده های چرک و کثیف را از دلمان کنار بزنیم نام حسین هم کفایت می کند! حتی به لفظ
حسین جان
تو هر که در کمند خود میکشی
میکُشی
اللهم جعلنا عندک وجیها بالحسین علیه السلام

۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۱ مــ. مشرقی
حسین نامش هم بغض می آورد!
چه حس قشنگی داره این عکس
۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۱۰ یار شیخ عبدالزهرا(یار طلبگی و هزار و یک...)
سلام علیکم
تو وبلاگ همنفس طلبه یک جمله ای به نقل از حضرت آقا فرموده بودید میشه سندش رو بدونم؟!!!!
پاسخ:
سلام ورحمت الله
نقل قولی بود از رییس قرار گاه سازندگی خاتم حاج حسین یکتا

به هرحال خبر واحد ثقه حجت است.
۲۱مهر ۹۳در جمع افسران فرهنگی استان لرستان
سلام مومن
میخونیم کم و بیش،هر دوجا رو.
فقط کم فرصتم برای مجازی.
ممنون از دعوتتون و پستهای خوبتون.
ان شاء الله که بیشتر بیام اینجا از این به بعد.
البته هر چی خدا بخواد
۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۲۹ یار شیخ عبدالزهرا(یار طلبگی و هزار و یک...)
متن کامل سخنرانی حضرت آقا در سایت ایشون(خامنه ای دات آی آر) موجود هست.
چنین سخنی از ایشون در این متن نیست.
به نظر متن کامل سخنرانی محکمتر و موثقتر از یک نقل قول میاد....
اصلا با شأن مقام عظمای ولایت تطابق داره این جمله؟!
پاسخ:
بله کلامتون درسته در مورد موجود بود متون سخنرانی در سایت ولی ظاهرا این در جلسه خصوصی مطرح شده
وعرض کردم که راوی ثقه بر اساس فقه شیعه کلامش حجته مگر اینکه شما بگویید ایشان مورد وثوق نیست
هر چند این کلام تکذیب نشده از سوی دفتر
سلام
ببخشید دیر بهتون سر میزنم
الهی که چشمهاتون در عزای اهل بیت فقط بجوشه
واز جوشش اون به معرفت برسید
هرگوشه از ضریح حسین جنتی جداست

گرد وغبار کرب وبلا تربتی جداست

قانون ، مردن است در پای این ضریح

اصلا ضریح خون خدا دولتی جداست

ذکر علی و فاطمه مادام بر لب است

ذکر حسین جانم حسین عادتی جداست

دیوانه گشته این دل ویرانه ام ببین...

این راه عقل از ره دل مدتی جداست

در هر قنوت نافله ام حاجتی جداست

در هر قنوت ، کرب و بلا حاجتی جداست
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند....

:(
احسنت...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی