راه و رسم بندگی
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ
حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ(44انعام)
همه روزه با افراد زیادی برخورد میکنم که گله مندند ازبندگی بی جیره و مواجبشان برای خدا!!!
وشاید خودم نیز گاهی که زندگی پایش را کمی سفت تر بر گلویم می فشارد با این طایفه
هم نوا می شوم و سهم خودم را می خواهم از عمری سر به سجده ساییدنم.
همه روزه غرولند های زیادی می شنویم که چرا فلانی که اهل خدا و دین و آیین نیست
خدا چنین در ناز و نعمت قرارش داده و هر چه بلا و بد بختی است بر سر ما نازل کرده.
همه اینها برای این است که قوانین بازی خداوندی را نمی شناسیم.
این اعجاز قرآن است که تو شاید آن را بارها و بارها خوانده ای ولی یک آیه در یک زمان خاص
به فریادت می رسد تا تو را بیدار کند.
واین آیه ایست که به بشر یادآوری می کند قواعد بازی خداوندی را .
قواعد بازی عاشق معشوق. عبد و معبود. و ...
راستی بعضی وقتها چقدر لحن مان نسبت به خدایمان بی ادبانه می شود.
انگار نه انگار که لحظه لحظه وچودمان وابسته به اوست. و اگر آنی و کمتر از آن عنایتش
از ما گرفته شود هیچ می شویم. به یاد سخن استاد ای هیچ ابن هیچ از بهر هیچ نپیچ.
گاهی دلم برای خدا می سوزد . چه بد بندهایی هستیم برایش و او برای ما فخر کرد
به جمیع ملائکه و... بماند.
هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
- چون همه اندرزهایی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند،همه درهارا به رویشان گشودیم تا از
- آنچه یافته بودند شادمان گشتند ، پس به ناگاه فرو گرفتیمشان و همگان نومید گردیدند
همیشه ایراد از بندگی ماست نه از خدایی خدا...