سلسبیل

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا

سلسبیل

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا

سلسبیل

سلسبیل در اصل چشمه ایست در بهشت که ان شاالله همه از آن خواهیم نوشید.اما اینجا مکانی است برای مرور یک آیه از قرآن با هم. هدف این است که باور کنیم این کتاب برای ما نازل شده و ما حق داریم در آن تدبر کنیم وآن را بفهمیم. قرآن مهجور است. از قرآن نترسیم وبا آن مانوس شویم.

ای رُخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
سبز پوشان خطت بر گرد لب
همچو مورانند گرد سلسبیل

آخرین مطالب

  • ۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۹:۲۹ 72ملت

احرام

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ق.ظ

هَلْ جَزَآءُ ٱلْإِحْسَٰنِ إِلَّا ٱلْإِحْسَٰنُ(الرحممن60)



وقتی در مقابل کعبه قرار می گیری عظمت این خانه تو را بی درنگ به یاد صاحبش می اندازد. 

غسل و لباس و نماز و... بهانه ایست که یادت نرود که تو محرمی که تو باید ترک حرام کنی که تو باید...

کسی را که جامه سیاه کعبه محرم نکند حوله سفید احرام سودی نبخشد.


دستان زنی که از حوله سفید احرام بیرون آمده بود برای مرد وجوب استلامش بیشتر از حجر سیاه بود.

دست را که بر دست زن کشید روزگارشان سیاه شد در حوله های سفید. وحالا هر دودست چون 

هیزمی خشک در آمده بودند که در آتش شهوت می سوخت و دود این آتش همه اهل حرم را خبردار 

کرد از احرام شکنی محرمی در بیت الله الحرام.

خبر به امیر مکه رسید که مردی دست زنی را لمس کرده و هر دو دست بهم چسبیده اند.

شیوخ مکه را برای فتوا فرا خواند. هریک سخن بگونه ای راندند که ناصواب بودنش از ابتدا هویدا بود.

شخصی گفت این گره فقط به دست خاندان وحی گشوده می شود.

وحضرت اباعدالله علیه السلام بزرگ خاندان وحی بود که در مکه حضور داشت.

او را فراخواندند تا چاره ای کند بر عجز ، عجوز های حسبنا کتاب الله.

حضرت دعایی خواندند و دست مرد را از زن جدا کردند.

مرد دستش را جدا کرد و گفت جبران می کنم.



غروب روز یازدهم محرم بود. برق انگشتری اباعبدالله علیه السلام نظرش را جلب کرد. هرچه کرد خاتم 

دست حسین را رها نمی کرد. مرد دستش را جدا کرد و گفت جبران کردم.

نظرات  (۲۶)

۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۰:۳۰ کبوتر حرم
منبع داستان رو میشه ذکر کنید.ممنون
پاسخ:
سلام
شجرة طوبی چاپ عربی صفحات۴۰۶ و ۴۰۷

سلام
ر.ک: نظر کبوتر حرم :)
روضه بود داستان بوداحکام بودسفربودتاریخ بودادبیات محض بودسپاس
جبران کرد...و چقدر بد جبران کرد.
یاعلی
۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۸:۳۲ ωـاره بانـפּ
جالب بود
۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۶ امیر بهزادپور
خوب بود. ممنون از ذکر منبع..
باسلام و ادب
بسیار علی
اجرکم عندالله
التماس دعا
یاعلی
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۶:۱۹ نـــای دل
استفاده کردیم...

احسنت...
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۶:۴۲ نجمه خانم
کثافت خبیث
یعنی اون دوخط آخری حقیقت بود یا تمثیلی ربطش دادین؟!
پاسخ:
خدا عالم به حقیقت است
ولی بر اساس مقتل بود
۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۵ علیرضا رحیمی
ممنون... ادبیات زیبایی بود...
۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۲۵ آب‌گینه موسوی
عجب! اصلاً نشنیده بودم! تشکّر.
۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۶ ....مسعود ....
اخرش نفهمیدم چی شد؟ مرده دست امام رو قطع کرد؟ یا از انگشتر صرف نظر کرد؟
پاسخ:
برادر جان سلیمان زمانی 

چرا انگشت و انگشتر نداری

۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۱:۵۶ د‌ل‌باخته ..
از قتلگاه تو
هیچکس دست خالی برنگشت...
ممنون
آه
رسم کوفیان انگار رسم همه مردمان شده بود از شامیان بگیر تا مکه نشینان ..

روضه بود یک روضه ناشنیده اشک نریخته شده .
قبول باشه
یا حسین
امان از جفای شامیان و کوفیان.
۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۸:۲۶ میثم علی زلفی
وا حسیناه وا غربیا
سلام علیکم
خدا قوت

به لطف ارباب بروزیم...
یاعلی
۰۷ آبان ۹۵ ، ۱۴:۰۱ คຖē Şhērlฯ
امام زین العابدین علیه السلام:

ابنَ آدمَ ، إنّکَ لا تَزالُ بخَیرٍ ما کانَ لکَ واعِظٌ مِن نَفْسِکَ ، و ما کانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّکَ؛

اى فرزند آدم ! تا زمانى که خود واعظ خویش باشى و به محاسبه [کردار] خویش بپردازى، پیوسته در خوبى به سرخواهى برد.
۱۲ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۳ مــ. مشرقی
همه شون جبرای کردن...
همه از روی کینه و برای انتقام اومده بودن! دلهای سنگ و سیاه که لعنت خدا بر انها.
۱۳ آبان ۹۵ ، ۰۹:۵۳ ... یک بسیجی ...
امام زمان (عج) فرموده اند:

ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می‌نمودند. (بحارالأنوار، ج53، ص175، ح7)

التماس دعا
ببخشید ک نمیتونم پست بزارم
عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی