سلسبیل

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا

سلسبیل

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا

سلسبیل

سلسبیل در اصل چشمه ایست در بهشت که ان شاالله همه از آن خواهیم نوشید.اما اینجا مکانی است برای مرور یک آیه از قرآن با هم. هدف این است که باور کنیم این کتاب برای ما نازل شده و ما حق داریم در آن تدبر کنیم وآن را بفهمیم. قرآن مهجور است. از قرآن نترسیم وبا آن مانوس شویم.

ای رُخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
سبز پوشان خطت بر گرد لب
همچو مورانند گرد سلسبیل

آخرین مطالب

  • ۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۹:۲۹ 72ملت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهمان» ثبت شده است

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا

وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ(27نور)


برای ورود به هیچ خانه ای اجازه نمی گرفت و هیچ خانه ای هم حاضر نبود میزبان میهمانی همچو او باشد.

از او می ترسیدند در حالیکه او مشتاق آنها بود. با آمدنش فضا آرام می شد و با رفتنش خروش و 

تلاطمی عجیب بر می خاست.

آن شب قرار بود وار د خانه ای شود که با همه خانه هایی که تا به حال رفته بود متفاوت بود.

ایستاد.کوبه درب را به صدادر آورد.اما آنسوی درب قیامتی بر پا بود.صدای درب که شنیده شد هیاهوها فروکش کرد.

کوبه درب بیش از همه دل دختر را لرزانده بود. برخاست. کیست؟

خودش را معرفی نکرد. فقط گفت غریبی هستم و اجازه دیدار می خواهم.

حال پدرم مساعد نیست بعدا بیا.

ساعتی گذشت باز کوبه ی درب،باز غریبه،باز دختر وباز وعده ای برای... نه این بار پدر چشم باز کرد.

دخترم او را می شناسی؟

نه پدر جان.

او کسی است که قبل از من از هیچ کس اجازه نگرفته و بعد از من نیز نخواهد گرفت.

خداوند امر فرموده بود بر قبض جان رسولش. رسولش اذن داده بود بر ورودش. و حالا عزراییل

 می خواست داخل شود. اما با چه رویی ورود کند به خانه ای که فاطمه آنجاست، آیا فاطمه هم اذن می دهد؟ 

در مقابل فاطمه مگر می شود جان از پدرش ستاند؟

فاطمه نا آرام است.عزراییل عرق شرم بر چهره دارد. پیامبر فاطمه را در آغوش می گیرد.

بشارتی می دهد. فاطمه آرام می شود.

عزراییل بر اهل بیت اسلام ،سلام می دهد و والسلام.

*

*

*

چند روزی بیش نگذشته است. فاطمه باز پشت درب آمده . کسی درب را می کوبد نه با کوبه

نه بادست با هرچه هست می کوبند. همین ایام است.

دیگری کسی عرق شرم بر چهره ندارد . مسلمین این آیه را از قرآنشان حذف کرده اند.

درب میشکند. وفاطمه هنوز پشت درب نه....

فاطمه زیر درب شکسته است. چهل نامرد جنگی از روی درب داخل می شوند.

وفاطمه باید مهیای خروج این مردمان باشد.

ساقی
۲۲ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ نظر